دلایل پیچیدگی زندگی
آیا تا به حال نشسته اید و به فضا خیره شده اید و فکر می کنید کی و چگونه همه چیز اینقدر پیچیده شده است؟ از این گذشته، به نظر نمی رسید در جوانی ما شرایط انقدر بد باشد. مدرسه می رفتیم و بازی می کردیم. همه چیز به نوعی سر جای خودش قرار داشت. شاید این ساده لوحی جوانی بود که ما را نسبت به پیچیدگی های دنیا غافل کرد، یا شاید چیز دیگری بود. در هر صورت، به نظر می رسد زندگی با افزایش سن بسیار سخت تر می شود، اینطور نیست؟ دلایل پیچیدگی زندگی در این نوشته از وب سایت همکده بررسی شده است. مرکز مشاوره همکده اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران است. این مرکز برای رفع پیچیدگی های زندگی خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی را ارائه می کند.
دلایل پیچیدگی زندگی
دلایل متعددی وجود دارد که چرا این اتفاق می افتد، و مواردی که در زیر ذکر می شود، برخی از رایج ترین مواردی هستند که همه با آنها برخورد خواهند کرد. البته شرایط زندگی هر فردی متفاوت است، بنابراین بسته به فرد، عوارض در جهات مختلف بیشتر یا کمتر خواهد بود.
ساعات زیادی در روز برای انجام کارها داریم
یک فرد معمولی حداقل سه کار بیشتر *باید* در هر روز انجام دهد نسبت به زمانی که واقعاً برای انجام دارد. مطمئناً، روز کاری مدرن غربی مبتنی بر این ایده است که ما 8 ساعت برای کار، 8 ساعت برای خواب و 8 ساعت برای خود داریم. اما آیا واقعاً آن 8 ساعت آخر را داریم؟ بیایید بگوییم که باید یک ساعت برای سرکار در هر طرف رفت و آمد باشد. این 8 ساعت جادویی را به 6 کاهش می دهد. و چه مقدار از آن زمان صرف مراقبت از افراد دیگر یا مسئولیت های خانه می شود؟
بنابراین شاید بعد از مراقبت از دیگران، ممکن است یک ساعت و نیم وقت داشته باشید تا به منافع خود و مراقبت از خود فشار بیاورید. آیا بیشتر روزها ورزش می کنید؟ برای دوش سریع یا حمام وقت دارید؟ آیا زمانی برای انجام یک سرگرمی یا خوانش چند ورق از یک کتاب 20 دقیقه کامل وقت خواهید داشت؟
محدودیت انرژی از دلایل پیچیدگی زندگی
افرادی که با نگرانی های مزمن سلامتی – چه جسمی و چه روانی – سروکار دارند، اغلب خود را «قاشق» می نامند. این به این ایده مربوط می شود که افراد فقط X عدد قاشق انرژی دارند که می توانند در یک روز معین از آن استفاده کنند. به کارهای زیادی که باید در یک روز انجام دهید فکر کنید. ممکن است مجبور شوید کارهایی را انجام دهید که از نظر جسمی و ذهنی خسته کننده هستند، مانند خرد کردن چوب در کلبه روستایی، مدیریت مسائل در محل کار، دویدن به دنبال کودکان نوپا و غیره. وقتی نوبت به شام می رسد چقدر انرژی برای شما باقی می ماند؟
آیا قدرت و انرژی لازم برای پخت یک غذا را دارید؟ یا آن را باز می زنید و پیتزا سفارش می دهید؟ چرا که انرژی شما کاهش یافته و نمی توانید به مدیریت آن بپردازید.
تواناییهای ما اغلب با خواستهها (یا مسئولیتهایمان) همخوانی ندارد
بسیاری از ما سلامتی و توانایی بدنی خود را بدیهی می دانیم. میدانم که در گذشته هم چنین بودهام، اما برخی آسیبها که ماهها برای التیام نیاز داشتند، دیدگاه متفاوتی نسبت به زندگی قبل از آن به من دادند. اگر با مشکلات جسمی یا روانی دست و پنجه نرم می کنید، احتمالاً زندگی روزمره برای شما پیچیده تر از دیگران خواهد بود. فرد مبتلا به ADHD ممکن است در تمرکز بر روی وظایف مربوط به کار مشکل داشته باشد و ممکن است اجازه دهد مسئولیت های مهم خانه به سادگی به این دلیل که مغزشان متفاوت کار می کند کنار گذاشته شود.
به طور مشابه، فردی که مفاصل هایپرموبیل یا آرتریت دارد ممکن است نسبت به همسالان یا اعضای خانواده خود، در انجام کارهای بدنی بیشتر طول بدهد و به استراحت های منظم نیاز داشته باشد. همه ما نقاط قوت شخصی خود و همچنین چیزهایی داریم که با آنها درگیر هستیم. هیچ کس در همه جا “کامل” نیست، بنابراین همه ما با توانایی ها و انرژی که در اختیار داریم بهترین کار را انجام می دهیم.
ماسک های غیر واقعی از دلایل پیچیدگی زندگی
تنظیم ماسکی که میزنید برای شرایط مختلف میتواند پیچیده و طاقتفرسا باشد. در حالی که ممکن است سعی کنیم در برخورد با دیگران تا حد امکان معتبر باشیم، بسته به اینکه در آن زمان با چه کسی هستیم، باید جهت خود را تغییر دهیم و رفتار متفاوتی داشته باشیم. به عنوان مثال، نحوه تعامل ما با همکاران با نحوه برخورد ما با مشتریان یا مشتریان متفاوت خواهد بود. به طور مشابه، ما معمولاً با والدین یا شریک زندگی خود به همان روشی که با فرزندان خود صحبت می کنیم صحبت نمی کنیم – مگر اینکه بخواهیم جرقه ای خاص بزنیم.
اگر در طول هر روز با افراد مختلفی سر و کار دارید، دائماً دنده ها را در همه جهات عوض می کنید. ما باید دایره لغات و لحن را تغییر دهیم تا در سطح آنها با مردم ملاقات کنیم، و این نیاز به آگاهی و تمرکز شناختی کمی دارد. این کار به صورت مداوم و زیاد منجر به پیچیدگی زندگی می شود.
تله پاتیک بودن
دلایل پیچیدگی زندگی بسیار زیاد و چالش برانگیز هستند. اگرچه ممکن است به نظر برسد که ما پیوندهای روانی و پیوندهایی با نزدیک ترین افراد به خود داریم، اما مردم واقعاً آنقدر که ما می خواهیم تله پاتیک نیستند. این امر مستلزم آن است که همه آن کلیک ها و وزوزهای جالب را از حنجره خود انجام دهیم تا خودمان را بفهمیم. این بدان معنا نیست که ما خواهیم بود. چند بحث را صرفاً به دلیل سوء تفاهم تجربه کرده اید؟ شما یک چیز را می گویید، شخص دیگر چیز دیگری می گوید، در حالی که از نظر فنی هر دو در تلاش هستید که یک چیز را بگویید. اما به دلایلی، پیام به وضوح دریافت نمی شود.
از آنجایی که همه ما انتخاب های زبان و واژه را متفاوت تفسیر می کنیم و راه های متفاوتی برای توضیح خود داریم، به ناچار عوارض و تضادهایی وجود خواهد داشت. فرض کنید یک نفر از دیگری می پرسد که مکان X از جایی که اکنون هستند چقدر فاصله دارد. بیشتر اروپاییها پاسخ را بر حسب کیلومتر یا مایل میدهند. در حالی که بسیاری از آمریکاییهای شمالی مسافت را بر اساس وقت لازم برای رسیدگی به آنجا توصیف میکنند. بنابراین یک نفر دارید که می گوید “یک ساعت با ماشین به سمت شمال راه است” و دیگری می پرسد “بله، اما چقدر دور است؟” کسی که از او پرسیده می شود معتقد است که پاسخ درستی را می دهد، در حالی که کسی که می پرسد از پاسخ دوم ناامیدتر می شود.
بازگشایی و رمزگشایی درگیری هایی مانند این زمان می برد. در این مرحله، همه چیزهای دیگری که باید از آنها مراقبت کنیم، پشتیبانگیری میشوند و در تنگنا قرار میگیرند، بنابراین زندگی ما را پیچیدهتر میکنند.
متحرک های شعبده بازانه از دلایل پیچیدگی زندگی
همانطور که در زندگی می گذریم و شرایط خود را در جهات مختلف تغییر می دهیم، مسئولیت ها و وظایف بسیار بیشتری داریم که باید از آنها مراقبت کنیم. به عنوان مثال، صاحب خانه بودن به کار و نگهداری بیشتری نسبت به اجاره یک آپارتمان نیاز دارد. هنگامی که اجاره می کنید، صاحبخانه مسئول مراقبت از تمام قسمت های کاری خانه است. این دارایی آنهاست، بنابراین جنبه هایی مانند لوله کشی، برق، پشتیبانی پایه و سقف همه مسئولیت آنهاست.
همیشه چیز مهمی برای رسیدگی وجود دارد، و این نیاز به زمان، تلاش، پول و نیاز به مقابله با متخصصانی دارد که می توانند این مسائل را برای شما حل کنند. یا میتوانید سعی کنید خودتان آنها را اصلاح کنید، که به زمان بیشتری برای تحقیق در مورد تکنیکها، به علاوه تلاش برای تعمیر همه چیز نیاز دارد.
اما سوال این است که آیا فرصت این کار را دارید؟ برای اینکه مطمئن شوید این مسائل مرتب شده اند، چه چیزی را باید قربانی کنید؟
غیر متتظره ها اجتناب ناپذیر هستند
یکی از دلایل پیچیدگی زندگی، بررسی مواردی است که غیر منتظره هستند. وودی آلن در یکی از صحبت های خود گفت: “اگر می خواهید خدا را بخندانید، از برنامه های خود به او بگویید.” این راه طولانی برای گفتن یک ضرب المثل قدیمی ییدیش است: “ما برنامه ریزی می کنیم، خدا می خندد.” معنای هر عبارت این است که مهم نیست که چقدر خوب زندگی خود را در تلاش برای هموار کردن مسیر پیش رو برنامه ریزی می کنید، ناگزیر چیزی غیرمنتظره در دامان شما خواهد افتاد که باید با آن کنار بیایید.
به عنوان مثال، ممکن است شما یک سفر خارج از کشور را با جزئیات کامل برنامه ریزی کرده باشید. ناگهان شرکت هواپیمایی چمدان شما را اشتباها به کشور دیگری می فرستد! شاید زمان خود را در یک تقویم مدیریت کردهاید تا تمام مسئولیتهای شما به دقیقه برنامهریزی شود. اما بعد با یک بیماری غیرمنتظره مواجه می شوید و روزها در بستر می مانید. همیشه اتفاقی وجود خواهد داشت که تداخل داشته باشد.
وقتی این اتفاق میافتد، بیشتر ما از اینکه از مسیر خود دور میشویم، ناامید و عصبانی میشویم. به طور طبیعی، این در بقیه زمانهای برنامهریزی شده اختلال ایجاد میکند. زیرا اجبار به آرامی از یک عصبانیت درونی، وقت ارزشمندی را از سایر وظایفی که نیاز به مراقبت دارند دور میکند. به طور مشابه، ممکن است از نظر جسمی، عاطفی و ذهنی در مکان بسیار خوبی باشیم، اما یک رویداد مهم زندگی رخ می دهد که شرایط را سخت می کند. این زندگی را در سطوح بیشماری چالشی میکند. همچنین از نظر احساسی همراه با ویرانی است. همه انتظارات و رویاها برای آینده ناگهان از بین رفتند.
دلایل پیچیدگی زندگی: گذشته به ما آسیب می زند
تقریباً همه ما مسائلی از گذشته داریم که هنوز در حال کار کردن با آنها هستیم. برخی ممکن است شدیدتر از دیگران باشند، و بر این اساس زمانهای بهبودی مختلفی خواهند داشت. ارواح شرایط دشواری که در گذشته از آن عبور کردهایم، میتوانند زمانی که ما اصلاً انتظارشان را نداریم، به ما بپرند و ما را آزار دهند، و غیرعادی نیست که شبها بیدار بمانیم و درباره سناریوهای گذشته طولانی فکر کنیم که هنوز باعث درد یا عصبانیت میشوند.
به طور مشابه، اضطراب در مورد عدم اطمینان آینده نیز می تواند ما را در مورد آن غمگین کند. ما در زمانهای جالبی زندگی میکنیم و بسیاری از مردم احساس میکنند که نگرانیهای زیادی وجود دارد. بعلاوه، کسانی که دوست دارند احساس کنند در بیشتر مواقع کنترل خود را در دست دارند، بیشتر با اضطراب دست و پنجه نرم می کنند تا آنهایی که در جریان آشکار شدن چیزها هستند.
افسردگی و اضطراب میتواند حتی سادهترین کارهای روزانه را هم سخت جلوه دهد. سپس آنها انباشته می شوند. در نتیجه باعث افسردگی و اضطراب بیشتر می شوند.
چگونه با عوارض زندگی کنار بیاییم؟
دلایل پیچیدگی زندگی را بیان کردیم؟ اما چطور می توانیم با آن ها کنار بیاییم؟ از یک دفترچه یادداشت یا برنامه برای محاسبه تمام زمانی که صرف انجام کارهای مختلف میکنید، ترجیحاً در طول یک هفته استفاده کنید. اگر هر کاری که انجام می دهید زندگی شما را بهبود نمی بخشد، انجام آن را متوقف کنید. آیا در خانه شما به هم ریختگی وجود دارد که هر هفته تمیز کردن آن زمان زیادی را صرف می کند؟ از شر هر چیزی که دوست ندارید یا نیاز ندارید خلاص شوید. اساساً تمام جنبه های زندگی خود را کم کنید تا فقط در محاصره چیزهایی باشید که یا واقعاً از آنها لذت می برید یا کاملاً ضروری هستند.
زمانی که مصرف زمان خود را در طول یک هفته ثبت می کنید، در نظر بگیرید که چقدر زمان صرف پرداختن به درام دیگران می کنید. خیلی خوب است که دوستانتان برای مشاوره و حمایت به شما مراجعه کنند، اما شما یک درمانگر نیستید. اینجاست که کلمه جادویی نه به کار می آید. شما هیچ تعهدی ندارید که از دیگران حمایت کنید.
دوست خوب بودن یک چیز است. اما مورد سوء استفاده قرار گرفتن چیز دیگری است. راههای مؤدبانهای برای «نه» گفتن وجود دارد، اما در این تصمیم ثابت قدم باشید.