اختلالات غذایی و خودکشی
اختلالات غذایی می توانند بیماری بسیار دردناکی بوده و در هر لحظه سلامت، شادی، زندگی اجتماعی و دستاوردهای شغلی قربانیان خود را از بین می برد. جای تعجبی نیست اگر بفهمید که خودکشی مهم ترین علت مرگ کسانی است که به اختلالات غذایی دچار هستند. اختلالات غذایی و خودکشی به هم ربط دارند.
اگرچه عوارض جانبی داروهای مرتبط با سوء تغذیه علت اصلی مرگ کسانی هستند که دچار بی اشتهایی عصبی می باشند. اما خودکشی نیز بسیار نزدیک به آن هاست. رفتارهای مرتبط با خودکشی در بیماران کم اشتهایی عصبی، پرخوری بولیمیا و اختلال غذایی بینگ بسیار بالاست و این سه اختلال غذایی بیشتر مورد بررسی قرار می گیرند.
اختلالات غذایی در بین بیماری های روانی بیشترین مقدار از مرگ و میر را دارند.
در حالی که تحقیقات نتایج متغیری را نشان داده اند. اما به نظر می رسد احتمال مرگ بیماران مبتلا به اختلال غذایی چیزی بین 1.5 تا 14 برابر افراد دیگر در همان سن است. میزان مرگ ومیر برای بیماران بی اشتهایی عصبی بالاتر است. اما برای هر فرد دیگر مبتلا به اختلال غذایی نیز کم نیست.
در تحقیقی جامع که اخیرا در مورد مرگ و میر بیماران اختلال غذایی انجام شده است. محققان یافته اند خودکشی رایج ترین علت مرگ غیرطبیعی این افراد می باشد. دو سوم از مرگ های غیرطبیعی در بین بیماران بی اشتهایی عصبی و تمام بیماران اختلال غذایی بولیمیا و اختلال بینگ ناشی از خودکشی بوده. در نتیجه محققان به این نتیجه رسیده اند که خودکشی نگرانی اصلی است، نه تنها برای بی اشتهایی عصبی بلکه برای تمام بیماران اختلال غذایی.
خودکشی
خودکشی به رفتارها و افکار متفاوتی برمی گردد. می تواند از افکار انفعالی (افکاری گذرا در مورد عدم تمایل به ادامه دادن زندگی) تا تلاش های مرگبار متغیر باشد. همچنین گاه رفتارهایی هستند که بدون خودکشی به فرد آسیب می زنند که آن را آسیب به خود می نامند. مانند بریدن بدن، خراش دادن پوست، آسیب رساندن به آن یا سوزاندن خود. این رفتارها، که اغلب در آن فرد تمایل کمی به مردن دارد و مکانیسمی برای مدیریت اختلالات عاطفی می باشند، در این مقاله مورد بحث قرار نگرفته اند.
میزان خودکشی و ایده برای آن در انواع اختلالات غذایی تفاوت دارد.
بی اشتهایی عصبی و اختلالات غذایی و خودکشی
بین 20 تا 43 درصد از کسانی که مبتلا به بی اشتهایی عصبی هستند ایده ای برای خودکشی داشته اند. تحقیقی صورت گرفته نشان داده است 23 درصد از بزرگسالانی که در زندگی خود دچار بی اشتهایی عصبی بوده اند فکر کردن به خودکشی را گزارش داده اند، این میزان در مقایسه با بزرگسالان در جمعیت عادی است. فکر به خودکشی در این افراد چیزی بین 5 تا 15 درصد بوده است.
همچنین بیماران بی اشتهایی عصبی در مقایسه با افراد دیگر دو تا نه مرتبه بیشتر دست به خودکشی می زنند. تحقیقی نشان داده است این بیماران در مقایسه با بیماران دیگر 18 مرتبه بیشتر دچار مرگ بر اثر خودکشی می شوند.
اختلال غذایی بولیمیا
می توان گفت نسبتا تحقیقات کمتری در مورد خودکشی و اختلال غذایی بولیمیا انجام شده است. نتایج نشان داده اند میزان ایده و فکر به خودکشی و تلاش برای آن در بیماران اختلال بولیمیا شبیه یا کمی بیشتر از بیماران بی اشتهایی عصبی است اما خطر مرگ در بین آن ها کمتر است.
بین 15 تا 23 درصد از بیماران اختلال بولیمیا فکر به خودکشی را بیان کرده اند. داشتن ایده ای برای خودکشی در طول زندگی در بین این بیماران 26 تا 38 درصد می باشد. بیماران زن مبتلا به اختلال بولیمیا نسبت به زنان دیگر در افراد عادی هفت برابر بیشتر بر اثر خودکشی می میرند.
اختلالات غذایی و خودکشی – اختلال غذایی بینگ و دیگر اختلالات غذایی
تحقیقات خیلی کمی در مورد خودکشی برای اختلال غذایی بینگ و دیگر اختلالات انجام شده است. میزان فعلی فکر به خودکشی در بین این بیماران چیزی حدود 21 تا 23 درصد گزارش شده است. تحقیقی صورت گرفته نشان داده است بیماران اختلالات غذایی بینگ نسبت به کسانی که دچار هیچ نوع اختلال غذایی نیستند پنج برابر بیشتر دست به خودکشی می زنند. یک تحقیق انجام شده نشان داده است بیماران سایر اختلالات غذایی نسبت به افرادی با سن و جنسیت مشابه چهار برابر بیشتر بر اثر خودکشی می میرند.
فاکتورهای خطر
در حالی که خودکشی می تواند در هر نوع از اختلال غذایی اتفاق بیفتد. اما تحقیقات می گویند در بین بیمارانی که مشخصات خاصی دارند رایج تر خواهد بود. تلاش برای خودکشی در بین بیماران بی اشتهایی عصبی رایج تر از هرگونه زیرمجموعه ی دیگر می باشد. برخی تحقیقات نشان داده اند که تلاش برای خودکشی می تواند با رفتارهایی برای پاکسازی بدن مرتبط باشد. از جمله استفاده از ملین ها و تحریک خود برای استفراغ کردن.
خطر تلاش برای خودکشی زمانی که اختلالات غذایی با دیگر اختلالات همراه شود بیشتر خواهد بود. از جمله افسردگی یا استفاده از مواد. تحقیقات نشان داده اند هشتاد درصد از کسانی که دچار بی اشتهایی عصبی بوده و برای خودکشی اقدام کرده اند گفته اند این کار آن ها زمانی بوده که دچار افسردگی شده بودند. خودکشی در بیماران اختلال غذایی با سابقه ی خشونت در دوران کودکی بیشتر است.
تحقیقات ژنتیکی نشان داده اند بی اشتهایی عصبی و خودکشی با هم هستند زیرا فاکتورهای ژنتیکی مشترکی دارند.
تحقیقات می گویند بزرگسالانی که دست به خودکشی زده اند دو برابر یا بیشتر در خطر در آینده بوده و این افراد در طول تقریبا شش ماه تا دو سال بعد از تلاش خود در بیشترین خطر هستند.
اختلالات غذایی و خودکشی – علائم هشدار دهنده
علائم هشداردهنده ی خودکشی عبارتند از:
- تغییر در رفتار یا نشان دادن رفتارهای جدید، خصوصا اگر بعد از یک اتفاق سخت یا از دست دادن یک عزیز باشد.
- صحبت کردن در مورد کشتن خودشان، احساس ناامیدی، قربانی بودن، احساس نداشتن چاره یا دردی که نمی توانند با آن مقابله کنند.
- رفتارهایی مانند افزایش مصرف الکل یا مواد، جستجو برای ابزارهایی جهت پایان دادن به زندگی، تغییرات خواب، گوشه گیری و انزوای اجتماعی، تماس گرفتن یا ملاقات با افراد دیگر برای خداحافظی، دادن اموال ارزشمند به دیگران، خستگی و پرخاشگری.
- تغییرات خلقی مانند افسردگی، اضطراب، خجالت، خشم، تحریک پذیری یا یک آرامش ناگهانی.
درمان اختلالات غذایی و خودکشی
بستری در بخش روانی می تواند برای درمان خودکشی در اختلالات غذایی استفاده شود زیرا امنیت بیشتری برای بیمار فراهم خواهد کرد. استراتژی های دیگر برای مدیریت کوتاه مدت بحران می تواند شامل افزایش تحت نظر داشتن فرد و حمایت اجتماعی، برداشتن ابزارهای مرگبار و درمان علائم روانی باشد.