افسانه هایی در ارتباط با مغز و تقویت حافظه که نباید به آن ها گوش داد
افسانه هایی در ارتباط با مغز ما وجود دارد که هیچ کدام دلیل و منطق علمی ندارند. همان طور که می دانید حافظه همه ما در مغز جای دارد و اطلاعات بسیاری در آن ذخیره شده است. مشکلات حافظه می تواند آسیب های زیادی به ما برساند. به عبارت دیگر بسیاری از بیماری های جسمانی هستند که بیماری روانی را به دنبال خود می آوردند. از آن سمت هم بسیاری از بیماری های روانی هستند که بیماری های جسمانی را با خود می آوردند. برای مثال داشتن استرس و افزایش آن در طول مدت زیاد باعث می شود افراد دچار مشکلات جسمی شوند. اما این فرآیند می تواند درمان هم داشته باشد. یکی از مشکلات و اختلالات معروف آتروفی مغزی است. در ادامه می خواهیم ببینیم که افسانه هایی در ارتباط با مغز و تقویت حافظه که نباید به آن ها گوش داد چگونه است؟
حافظه و افسانه هایی در ارتباط با مغز
حافظه می تواند خاطرات و اتفاقات مختلف را در ذهن شما ثبت کند و هر زمان که خودتان بخواهید آن ها را حذف خواهند کرد. برای تقویت حافظه راه های مختلفی وجود دارد. یکی از این راه ها ورزشکاران و داشتن فعالیت های ذهنی است. در زمینه استفاده از فعالیت های ذهنی می توانید برای رسیدن به نتیجه مطلوب با مشاور یا روان شناس خود صحبت کنید. حافظه انواع مختلفی دارد. این بار می خواهیم تفاوت بین زوال عقل و آلزایمر را بدانیم. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با افسانه هایی در ارتباط با مغز و تقویت حافظه که نباید به آن ها گوش داد، صحبت کنیم.
آتروفی مغزی – افسانه هایی در ارتباط با مغز
آسیب مغزی – از بین رفتن سلول های مغزی به نام نورون است. آتروفی همچنین ارتباطاتی را که به سلول ها در ارتباط کمک می کند از بین می برد. این می تواند نتیجه بسیاری از بیماری های مختلف باشد که به مغز آسیب می رساند، از جمله سکته مغزی و بیماری آلزایمر. با افزایش سن، شما به طور طبیعی برخی از سلول های مغز را از دست می دهید، اما این یک روند کند است. آتروفی مغزی مرتبط با بیماری یا آسیب سریع تر رخ می دهد و آسیب بیشتری می رساند. آتروفی می تواند قسمت های مختلف مغز را تحت تأثیر قرار دهد.
آتروفیای کانونی بر سلول های مناطق خاصی از مغز تأثیر می گذارد
آتروفیای کانونی بر سلول های مناطق خاصی از مغز تأثیر می گذارد و منجر به از دست دادن عملکرد در آن مناطق خاص می شود. آتروفی عمومی بر سلول های سراسر مغز تأثیر می گذارد. امید به زندگی در بیماران مبتلا به آتروفی مغز می تواند تحت تأثیر شرایطی باشد که باعث کوچک شدن مغز شده است. افراد مبتلا به بیماری آلزایمر به طور متوسط چهار تا هشت سال پس از تشخیص زندگی می کنند. اگر بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به طور موثر درمان شوند، می توانند نزدیک به یک عمر طبیعی داشته باشند.
علائم آتروفی مغز و ارتباط آن با افسانه هایی در ارتباط با مغز
علائم آتروفی مغز بسته به منطقه یا ناحیه ای از مغز متفاوت است.
افسانه هایی در ارتباط با مغز و تقویت حافظه که نباید به آن ها گوش داد
شما احتمالاً افسانه هایی در ارتباط با مغز شنیده اید که به عنوان واقعیت گفته می شود. اما به نظر می رسد که بسیاری از آن ها نادرست هستند. مغز بخشی گیج کننده از بدن است، بنابراین جدایی واقعیت از افسانه ضروری است. محققان همچنان به دنبال پاسخ برای بسیاری از افسانه ها و سؤالات مغز هستند و اطلاعات مفیدی پیدا کرده اند. بسیاری از افسانه های مغز از فیلم ها یا رسانه ها سرچشمه می گیرند. خوشبختانه، محققان مایل به کاوش عمیق برای افشای حقیقت در مورد نحوه عملکرد مغز هستند. هنگامی که متوجه شدید چه چیزی درست است، می توانید شروع به استفاده از مغز خود با تمام توانایی های خود کنید.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
مغز دارای 100 میلیارد نورون است که همه چیز را در مورد شما کنترل می کنند. آنها مستقیماً به حرکات، شخصیت و فرآیندهای فکری شما کمک می کنند. مغز قدرتمند است و می تواند به شما کمک کند از آن به طور مؤثرتری استفاده کنید.
افسانه هایی در ارتباط با مغز که هرگز نباید به سراغ آن ها بیایید
اطلاعات زیادی در مورد مغز وجود دارد که زمانی اعتقاد بر این بود که دقیق است. با این حال، بسیاری از این اطلاعات در طول سال ها رد یا بی اعتبار شده است. در حالی که برخی از افسانه ها امروزه باقی مانده اند، خود را درگیر آنها نکنید.
شما فقط از ده درصد مغز خود استفاده می کنید
یک افسانه معمول مغز که هرگز نباید گرفتار آن شوید این است که شما فقط از 10 درصد مغز خود استفاده می کنید. این ایده نمی تواند دقیق باشد، و مطالعه تصاویر مغز تنها چیزی است که لازم است تا مطمئن شوید. تصویرسازی مغز نشان می دهد که همه قسمت ها کاربرد دارند و مغز همیشه در حال فعالیت است. ث این یک نوع از افسانه هایی در ارتباط با مغز است که شما از 10 درصد مغز خود استفاده می کنید. حقیقت این است که شما در بیشتر مواقع از 90 درصد مغز خود استفاده می کنید. وقتی بیدار هستید، بیشتر مغز شما در حال استفاده است. حتی زمانی که فقط دور هم نشسته اید، اگر به چیزی فکر می کنید، از ذهن خود استفاده می کنید.
مغز انسان و نورون ها در آن
مغز بیش از نورونها را شامل میشود. زیرا انواع سلولهای دیگری نیز دارد که همیشه در حال استفاده هستند. اگر فقط 10 درصد از مغز شما کار می کرد، کار نمی کردید و زنده نمی ماندید. برخی از مناطق ممکن است گاهی اوقات فعال تر از سایرین باشند، اما همه بخش ها در سطحی کار می کنند. یکی از راههای تفکر در مورد این تصور غلط این است که در نظر داشته باشید که پاهایتان هنگام نشستن چه میکنند. شاید به نظر نرسد که پاهای شما در حال استفاده هستند، اما هستند. هنوز خون در آنها جریان دارد، این فعالیتی است که اگر مغز شما به طور کامل کار نمی کرد، اتفاق نمی افتاد.
افسانه هایی در ارتباط با مغز از کجا آمده اند
روانشناس ویلیام جیمز در سال 1907 نقل کرد که گفت: “ما فقط از بخش کوچکی از منابع ممکن ذهنی و فیزیکی خود استفاده می کنیم.” بعداً به اشتباه از او نقل قول شد که میگفت یک فرد متوسط تنها از 10 درصد مغز خود استفاده میکند. متأسفانه، اطلاعات سوء تعبیر شده به طور گسترده ای گسترش یافت و به دانش عمومی تبدیل شد.
توجه به سبک های یادگیری بسیار مهم است
این افسانه مغز که هنگام یادگیری یا آموزش باید به سبک های یادگیری فکر کرد، ایده معتبری نیست. بسیاری از مردم بر این باورند که یک سبک یادگیری دارند، یا حرکتی، شنیداری یا بصری. آنها فکر می کنند که هنگام آموزش چیزی باید به هر یک از این موارد بپردازند تا مؤثر باشد. به همین ترتیب، مردم بر این باورند که باید از سبک غالب خود استفاده کنند تا چیز جدیدی را نیز یاد بگیرند. با این حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد انسان ها در سبک های یادگیری خاص تخصص دارند.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
همه در هر سه سبک یاد می گیرند زیرا مغز آن ها همه موارد را پردازش می کند. یک مطالعه نشان میدهد که دانشآموزان وقتی به سبک یادگیری ترجیحی خود آموزش داده میشوند، عملکرد بهتری نداشتهاند.
این افسانه هایی در ارتباط با مغز از کجا آمده است؟
در سال 1992، متخصصان آموزشی نیل فلمینگ و کالین میلز مدل سبک یادگیری را معرفی کردند. آنها ایده سبک های مختلف را ارائه کردند و مدل VARK را توسعه دادند که امروزه اغلب به آن اشاره می شود. این مدل شامل چهار سبک بود، یکی بیشتر از آن چه که امروزه به طور معمول مورد بحث قرار می گیرد.دمدل VARK شامل سبک های یادگیری زیر است:
- بصری: زمانی که شخصی گرافیک، نمادها و تصاویر را برای یادگیری ترجیح می دهد
- شنیداری: وقتی کسی دوست دارد اطلاعات جدیدی بشنود
- خوانایی و نوشتاری: وقتی کسی خوانش و نوشتار را به عنوان وسیله ای برای یادگیری دوست دارد
- حرکتی: زمانی که فردی تصمیم می گیرد با انجام کار به صورت فیزیکی یاد بگیرد
شما یا چپ مغز هستید یا راست مغز، اما هر دو نه
این ایده که افراد یا چپ مغز هستند یا راست مغز بر اساس شواهد نبود. این یک افسانه مغزی قابل شناخت است که مردم هنگام توصیف خود به آن اعتماد می کنند. هر چیزی که میدانید و انجام میدهید از حافظه و احساسات درون مغز ناشی میشود و به هیچیک از طرفین بستگی ندارد. اصطلاحات چپ مغز و راست مغز معمولاً برای شناسایی افراد احساسی و منطقی استفاده می شود. با این حال، بسته به زمان و موقعیت، همه هم احساساتی هستند و هم منطقی. ربطی به این ندارد که کدام سمت مغز آن ها حیاتی تر است و به جای آن به خاطرات فرد.