از دست دادن همسر
از دست دادن همسر و شریک زندگی شما می تواند نابودکننده باشد، چه این مرگ به طور ناگهانی اتفاق افتاده است یا بعد از یک بیماری طولانی مدت. یک روز شما با هم ازدواج کرده بودید، حالا در روز دیگری شما مجرد، تنها و سوگوار برای از دست دادن او شده اید. در بین این تغییرات احساسی شدید، تغییراتی که در سبک زندگی شما ایجاد شده اند و بسیاری از تغییراتی که عملا همراه با مرگ همسرتان بوده اند شاید حس کنید گیج و مضطرب شده و نگران اینده ی خود هستید.
به مرور زمان این سوگواری کم رنگ تر شده و سرانجام شما زندگی جدیدی را برای آینده ی خودتان خواهید ساخت. در عین حال شاید نیاز به کمک داشته باشید. این ها نکاتی هستند که به شما برای کنار آمدن با این شرایط کمک می کنند.
نکاتی برای کنار امدن با از دست دادن همسر
-
به خودتان زیاد سخت نگیرید.
هیچ روش صحیح و حس خاصی وجود ندارد که بتوان گفت بعد از رفتن همسر خود باید حتما ان را تجربه کرده باشید. بسیاری از ین متغیرها بستگی به واکنش ها و گذشته ی شما دارند، از جمله اینکه برای چه مدت با هم در رابطه بوده اید و ازدواج شما تا چه حد شاد و موفق بوده است، همسر شما چطور فوت کرده است، کودکان شما در چه سنی قرار دارند ( اگر بچه دار شده اید) و تا چه حد به یکدیگر وابسته بوده اید.
شاید احساس بی حالی و کرختی دارید، شک به شما وارد شده است یا مضطرب گشته اید. ممکن است برای اینکه شما هنوز زنده هستید و او مرده احساس گناه داشته باشید یا اگر همسرتان برای زمانی طولانی قبل از مرگ خود بیمار بوده است حالا ارامش دارید که او دیگر اذیت نمی شود. حتی شاید برای اینکه همسرتان شما را ترک کرده است از او به نوعی عصبانی باشید. ممکن است خیلی زیاد گریه کنید و یا اصلا گریه نکنید. نوع سوگواری کردن شما منحصر به خودتان است.
نکته مهم درباره از دست دادن همسر
باید برای برخورد با دوستان و اعضایی در خانواده ی خود که نمی دانند چه می گویند، از شما دوری می کنند یا سعی می کنند با جملات کلیشه ای ( ایرادی ندارد، او حالا به جای بهتری رفته است ) شما را آرام کنند آماده باشید. اغلب افراد برای صحبت کردن در مورد مرگ یک فرد زیاد راحت نیستند اما به این معنا نیست که برای ان ها اهمیتی ندارد. اگر می توانید به کسانی که نزدیک شما هستند بگویید به چه چیزی نیاز دارید ( یا چه چیزهایی را نیاز نمی دانید. ) بری مثال اگر دیگران از صحبت کردن در مورد همسر شما اجتناب می کنند و شما واقعا می خواهید در مورد او حرف بزنید بگذارید این را بدانند. به یاد داشته باشید دوستان و خانواده ی شما نیز برای سوگ همسرتان عزادار هستند و شاید به اشتراک گذاشتن خاطراتی که از او دارید به شما آرامش بیشتری دهد.
-
مراقب سلامت فیزیکی خود باشید.
سوگواری درست مانند احساسات شما روی وضعیت فیزیکی بدنتان نیز اثرگذار خواهد بود. شاید هیچ اشتهایی نداشته باشید یا خوابیدن برای شما دشوار شده باشد. گفتن این حرف ساده تر از عمل کردن به ان است اما باید سعی کنید با خوب خوردن، ورزش کردن و داشتن خواب کافی از خودتان به خوبی مراقبت کنید. سعی نکنید با مصرف زیاد نوشیدنی های الکلی ناراحتی خود را کم کنید زیرا این کار تنها درد و غصه ی شما را بیشتر خواهد کرد.
-
از دیگران حمایت بگیرید.
روزهای بعد از مرگ همسرتان بسیار احساس تنهایی و گیجی خواهید داشت و حتی داشتن احساس افسردگی چیزی غیرعادی نیست. شاید حس کنید دوست دارید با خودتان تنها باشید اما باید بدانید بهتر است از دوستان، خانواده، اعضای جامعه ی مذهبی یا یک مشاور کمک بگیرید.
عضو شدن در گروه های حمایتی با کسانی که ان ها نیز سوگوار از دست دادن یک عزیز هستند می تواند شما را بسیار ارام تر کند. پزشک متخصص، یک مشاور یا بیمارستان ها اغلب اطلاعاتی در مورد اینگونه گروه ها دارند. حتی در فضای مجازی نیست ممکن است گروه های سوگواری را بتوانید پیدا کنید.
-
مرتب کردن زندگی اجتماعی پس از، از دست دادن همسر
تغییر دادن زندگی خود به عنوان یک فرد مجرد می تواند کار پیچیده و دشواری باشد. اگر شما و همسرتان مرتبا با زوج های دیگر ارتباطاتی در اجتماع داشته اید شاید حالا نمی دانید چطور باید با این شرایط کنار بیایید. شاید نخواهید دیگر تنها به مهمانی ها یا دورهمی های دیگر بروید. به دوستان خود بگویید چه احساسی دارید و توضیح دهید دوست ندارید برای مدتی در مهمانی هایی که تنها زوج ها هستند شرکت داشته باشید و به جای ان ترجیح می دهید دوستان خود را به صورت جداگانه ملاقات کنید.
با این وجود مجرد بودن می تواند فرصت خوشایندی برای یافتن دوستانی جدید باشد. در کارهای دوطلبانه شرکت کرده و به کلاس های مختلف بروید تا به شما برای بیرون امدن از خانه و دنبال کردن کاری مفید و با معنا انگیزه دهد.
-
به خودتان اجازه ی سوگواری کردن را بدهید.
شوهر یا زن شما حالا مرده است. او همراه شما بوده، کسی که زندگی خود را با او شریک بودید. اگر حالا مطمئن نیستید که دیگر چه شخصیتی دارید و احساس گیجی و پریشانی می کنید ایرادی ندارد زیرا شما بخشی از خودتان را از دست داده اید. وقتی شما مرگ کسی که دوستش دارید، با او زندگی کرده اید و به او وابسته بودید را تجربه می کنید احساس بی هدف بودن و پریشانی چیزی طبیعی است.
شما حالا با احساس سخت اما مهم نیاز به سوگواری روبه رو شده اید. عزاداری کردن توضیح واضحی از افکار و احساسات شما در رابطه با از دست دادن همسرتان است. این بخشی ضروری از روال بهبود می باشد.
-
از دست دادن همسر – در مورد افکار و احساسات خود صحبت کنید.
سوگواری و عزاداری خود را واضح توضیح دهید. وقتی این سوگواری را بیرون از خودتان با کسی دیگر شریک شوید بهبود خواهید یافت. به خودتان اجازه دهید در مورد مرگ او حرف بزنید، در مورد احساساتی که برای از دست دادن همسر خود و تنهایی تان دارید، چیزهای خاصی که در مورد همسر خود از دست داده اید. در مورد شخصیتی که همسرتان داشته است صحبت کنید، فعالیت هایی که از انجام ان با هم لذت می بردید و خاطراتی که برای شما اشک ها و لبخندهایی همراه داشته اند.
هرکاری که می کنید به عزاداری و ناراحتی خود بی توجه نباشید. شما با این از دست دادن زخم بزرگی خورده اید و زخم های شما نیاز به رسیدگی و توجه دارند. به خودتان اجازه دهید از صمیم قلبتان حرف بزنید نه تنها از مغز خود. انجام این کار به معنای از دست دادن کنترلتان نیست یا اینکه بخواهید کارهای احمقانه بکنید، بلکه تنها بخشی عادی از روال سوگواری برای این عزیز است.
-
از دست دادن همسر – انتظار تجربه کردن گروهی از احساسات مختلف را داشته باشید.
تجربه کردن مرگ همسرتان روی مغز، قلب و روح شما اثر گذاشته است، در نتیجه ممکن است احساسات متفاوتی را به عنوان بخشی از روال سوگواری خود تجربه کنید. این را ما یک کار می نامیم زیرا نیاز به صرف کردن مقدار زیادی انرژی و تلاش برای بهبود دارید. گیجی، بی هدف بودن، ترس، احساس گناه و عصبانیت تنها بخشی از احساساتی هستند که شما ممکن است تجربه کنید. گاهی این احساسات در مدت زمانی کوتاه به دنبال هم می آیند. و یا ممکن است به طور همزمان ان ها را تجربه کنید.
شاید برخی از این احساسات برای شما عجیب باشند اما باید بدانید این ها سالم و عادی هستند. به خودتان اجازه دهید در مورد این احساسات چیزی یاد بگیرید. و تعجب نکنید اگر در یک جایی به طور ناگهانی موج بزرگی از احساس ناراحتی به سراغ شما آمد، حتی زمان هایی که انتظارش را ندارید. این حملات سوگواری می توانند ترسناک بوده و باعث شوند شما احساس گیجی پیدا کنید. با این وجود این ها یک واکنش طبیعی به مرگ کسی هستند که دوستش دارید. کسی را پیدا کنید که احساسات شما را درک می کند و به شما اجازه می دهد در مورد آن ها با هم صحبت کنید.
-
مراقب محدودیت های فیزیکی و عاطفی خود باشید.
احساس از دست دادن یک عزیز و سوگواری و ناراحتی شما شاید باعث شود احساس خستگی داشته باشید. توانایی شما برای فکر کردن واضح و درست و تصمیم گیری های عاقلانه حالا تحت تاثیر قرار گرفته اند. و به طور طبیعی سطح انرژی بدن شما کاهش یافته است. به چیزی که بدن و ذهنتان به شما می گوید احترام بگذارید. روزانه استراحت کافی داشته باشید. وعده های غذایی متعادلی را مصرف کنید. تا حد ممکن برنامه های خود را سبک تنظیم کنید.
از خودتان بپرسید: آیا من با خودم رفتاری بهتر از برخورد کردن با یکی از دوستانم دارم یا بدتر؟ آیا من خیلی به خودم سخت گیر هستم؟ شاید فکر کنید باید توانایی بیشتری داشته باشید، کنترل بیشتری روی خودتان پیدا کنید و از این حس سوگواری بگذرید. این ها انتظاراتی نادرست هستند و شاید برای بهبود یافتن کمی مشکل داشته باشید. به این موضوع اینطور فکر کنید: مراقبت کردن از خودتان به این معنا نیست که برای خود احساس تاسف داشته باشید بلکه یعنی مطمئن باشید در حال استفاده از مهارت های خوبی برای گذر از این شرایط هستید.
-
از دست دادن همسر – زمانی را صرف بودن در کنار وسایل شخصی همسر خود کنید.
شما و تنها شما هستید که باید تصمیم بگیرید بعد از مرگ همسرتان لباس ها و وسایل شخصی او باید چه بشوند. تا زمانی که احساس امادگی ندارید خودتان را ملزم به نزدیک شدن به وسایل او نکنید. از زمان خود درست استفاده کنید. شاید حالا انرژی یا تمایلی برای انجام این کار را نداشته باشید.
به یاد داشته باشید برخی افراد اینکه چقدر سریع بهبود یافته اید را با زمانی مقایسه می کنند که بتوانید کاری در مورد این وسایل انجام دهید. اجازه ندهید دیگران برای شما تصمیم بگیرند. اینکه بتوانید وسایل همسر خود را از جایی که حالا هستند منتقل کنید به چیزی آسیب نخواهد زد. اما باید زمانی که انرژی لازم را داشتید به سراغ این کار بروید. باز هم خودتان باید ارزیابی کنید چه زمانی برای انجام این کار مناسب است.
-
خاطراتتان را حفظ کنید.
خاطرات یکی از بهترین میراث ها بعد از مرگ همسر شما هستند. خاطراتی که به شما احساس ارامش می دهند را برای خود حفظ کنید، حتی ان هایی که ممکن است شما را ازار دهند را نیز به یاد بیاورید. حتی خاطرات بد و سخت می توانند برای شما بهبود همراه داشته باشند. خاطرات خود را با کسانی که به شما گوش داده و از شما حمایت می کنند در میان بگذارید. باید بدانید کدم خاطرات می توانند شما را به خنده بیندازند و کدام باعث گریه ی شما خواهد شد. به هر حال این ها بخشی از اخرین خاطرات شما با فرد خاصی هستند که در زندگی خود داشته اید.
حتی شاید بتوانید راهی را برای گرامی داشت زندگی همسر خود پیدا کنید. اگر همسر شما به طبیعت علاقه مند بوده است درختی را بکارید که می دانید به ان علاقه داشته است. اگر همسرتان به موسیقی خاصی علاقه مند بوده است در زمان به یاد آوردن برخی از خاطرات مورد علاقه تان ان را برای خود پخش کنید. یا شاید بخواهید آلبومی تهیه کنید که نشان دهنده ی روزهایی باشد که به عنوان زوج باهم گذرانده اید.روال بهبود با یاداوری خاطرات در طول سوگواری به این معنا نیست که همسر خود و زندگی ای که با هم داشته اید را باید فراموش کنید.
-
از دست دادن همسر – روحیه ی خود را بهتر کنید.
اگر ایمان بخشی مهم در زندگی شما بوده است ان را به شکلی توضیح دهید که برای شما مناسب است. به خودتان اجازه دهید در کنار کسانی باشید که شما را درک کرده و از باورهای مذهبی تان حمایت می کنند. اگر به خاطر مرگ همسرتان از خدا عصبانی هستید باید بپذیرید این احساسات بخشی عادی از روال سوگاری شما هستند. کسی را پیدا کنید تا با او حرف بزنید، کسی که از افکار و احساساتی که بیان می کنید انتقاد نکند.
شاید شنیده باشید که می گویند با داشت ایمان کافی شما نیاز به سوگواری و عزاداری ندارید. این حرف را باور نداشته باشید. داشتن باورهای فردی به این معنا نیست که نیاز ندارید افکار و احساسات خود را بیان کرده و در مورد آن ها حرف بزنید. تکذیب و رد کردن عزاداری یعنی بپذیرید مشکلات درون شما جمع شوند. ایمان خود را داشته باشید اما در کنار ان سوگواری هم لازم است.